چرا فرزندم به حرفم گوش نمیدهد؟ | ۱۱ راهکار ساده برای افزایش همکاری کودک
یکی از رایجترین دغدغههای والدین این است: «چطور فرزندم به من گوش دهد؟»
واقعیت این است که ذهن کودکان پر است از چیزهایی که برایشان اهمیت دارد: امتحان مدرسه، بازی با دوستان، کنجکاوی درباره محیط اطراف و حتی سرگرمیهای دیجیتال. والدین گاهی در اولویتهای آنها جایگاه چندانی ندارند و حتی نوپاها هم در حال کاوش و یادگیری دنیای خود هستند.
از طرف دیگر، مغز کودکان تا حدود شانزده سالگی در حال رشد و یادگیری نحوه پردازش صداها و اطلاعات است. پس اگر فرزندتان در همان لحظه روی چیزی متمرکز است، یا صدای پسزمینهای وجود دارد، ممکن است واقعاً صدای شما را نشنود، نه اینکه شما را نادیده گرفته باشد.
پس وقتی والدین میپرسند «چگونه فرزندم گوش دهد»، منظور واقعیشان این است: «چطور میتوانم مطمئن شوم او پیام مرا فهمیده و همکاری میکند؟»
قبل از ارایه راهحل بهتر است کشف کنیم چه چیزی باعث میشود که فرزندمان با ما همکاری نکند یا به اصطلاح به حرف ما گوش نکند!
دکتر بکی کندی در کتاب نیکسرشت به دو عامل موثر اشاره میکند:
میزان احساس نزدیکی فرد در آن لحظه به شخص درخواست کننده
وقتی بچههایمان به حرف ما گوش نمیکنند، بهتر است در گام نخست رابطهای که داریم را مورد بررسی قرار بدهیم. شاید نیاز رابطه به عشق و توجه اضافی باشد. بهجای آنکه تقصیر را گردن خودمان بیندازیم، کافی است مسوولیت بررسی احساس کودکمان را در آن لحظه به عهده بگیریم و متوجه بشویم که نیاز او چیست.
تفاوت تشخیص اولویت بین دو نفر
والدین همیشه از بچهها میخواهند کاری را که دوست دارند متوقف کنند و در عوض کاری را که کمتر دوست دارند انجام بدهند! یعنی کاری که در نظر ما اولویت هست از نظر بچهها اولویتی ندارد. با انتخاب روش درست مطرح کردن درخواستهایمان، میزان قابل توجهی همکاری کودک افزایش پیدا میکند.
در ادامه چند راهکار کاربردی و عملی بر اساس رویکرد مربیگری و تحقیقات علمی آورده شده است:
۱. پیش از صحبت، توجه او را به خود جلب کنید
قبل از هر دستور یا صحبت، ارتباط برقرار کنید. به سمت فرزندتان بروید، همسطحش شوید، نگاه کنید و با یک لمس سبک یا یک نظر کوتاه توجهش را جلب کنید.
«وای نگاه کن آن قطار چطور حرکت میکند!»
این کار باعث میشود مغز او برای شنیدن شما آماده شود. اگر به شما توجه نکرد، به آرامی بپرسید: «میتوانم چیزی بهت بگویم؟»
۲. حرف خودتان را تکرار نکنید.
اگر یک بار گفتید و پاسخ نگرفتید، دوباره تکرار نکنید. ابتدا توجهش را جلب کنید و سپس پیام کوتاه و واضح خود را بیان کنید.
۳. از کلمات کوتاه و واضح استفاده کنید.
دستورها و پیامهایتان را با کلمات زیاد پیچیده نکنید. کوتاه، روشن و مشخص صحبت کنید.
مثال: به جای «لطفاً بعد از بازی وسایلت را جمع کن و آماده باش برای شام»، بگویید: «وسایلتو جمع کن، بعد شام.»
۴. از دیدگاه او نگاه کنید.
به خاطر داشته باشید که فرزند شما اولویتهای شما را ندارد، درست مثل اینکه شما همیشه به کارهای مورد علاقه خودتان اولویت میدهید. شناخت علاقه و تمرکز او کمک میکند پیام شما بهتر دریافت شود.
مثال: اگر فرزندتان مشغول نقاشی است و میگویید وقت خواب است، به جای اینکه فقط اصرار کنید، بگویید: «میدانم میخوای نقاشیات رو تمام کنی، پنج دقیقه وقت داری، بعد میریم بخوابیم.»
۵. به او حق انتخاب بدهید.
به جای دستور دادن، گزینه بدهید: «وقت حمام است عزیزم. دوست داری همین حالا بری یا پنج دقیقه بعد؟» این لحن همدلانه، حس کنترل و انتخاب به کودک میدهد و همکاری را افزایش میدهد.
۶. آرام بمانید.
عصبانیت باعث میشود کودکان حالت دفاعی یا فرار پیدا کنند. این کار آنها نشانهی بیاحترامی یا نافرمانیشان نیست، بلکه در این لحظات بهصورت غریضی بدنشان وارد حالت دفاعی میشود. پس وقتی آرام هستید، پیام شما راحتتر دریافت میشود.
مثال: وقتی فرزندتان وسط بازی با خواهر یا برادر دعوا میکند، به جای بلند شدن و عصبانیت، نفس عمیق بکشید و بگویید: «همه آرام باشیم، با هم حلش میکنیم.»
۷. برنامههای روزمره و روتین ایجاد کنید.
روتینها کمک میکنند نیاز به فرمان دادن کمتر شود و تعاملات با فرزندتان دوستداشتنیتر و بدون فشار باشد.
مثال: هر روز بعد از مدرسه «۳۰ دقیقه بازی و سپس تکالیف»، یا «صبحها بعد از بیدار شدن مسواک و صبحانه» باعث میشود نیاز به تکرار دستور کمتر شود.
۸. خودتان به درستی گوش دهید.
اگر میخواهید فرزندتان به شما گوش دهد، ابتدا وقفهای برای شنیدن او ایجاد کنید. نگاه کنید، بدنتان به سمت او باشد و واقعاً گوش دهید.
مثال: وقتی فرزندتان میگوید: «امروز تو مدرسه با دوستام دعوا شد»، به جای اینکه بلافاصله نصیحت کنید یا گوشیتان را چک کنید، کنار او بنشینید، به چشمهایش نگاه کنید و بگویید:
«میخوای برام تعریف کنی چی شد؟»
یا: «میفهمم برات ناراحتکننده بوده، ادامه بده…»
این کار نشان میدهد شنیده میشود و باعث میشود خودش هم آرامتر گوش دهد.
۹. مطمئن شوید که او پیام شما را درست متوجه شده است.
گاهی کودکان «گوش نمیدهند» چون هنوز به شماتوجه نکردهاند یا دستور را نفهمیدهاند. اگر بهطور مرتب این مشکل رخ میدهد، ممکن است نیاز به بررسی پردازش شنیداری باشد.
مثال: بعد از گفتن «لباسهایت را اتاقت بذار»، به جای اینکه فقط دستور را بدهید، میتوانید بگویید: «میتونی نشونم بدی کجا میخوای بذاری؟» یا «میخوای با هم بریم بذاریم؟»
یا برای بچههای کوچکتر: بعد از گفتن «میوههات رو بخور»، بپرسید: «میخوای اول سیب بخوری یا پرتقال؟»
این کار هم مطمئن میشود که کودک پیام را فهمیده و هم همکاری و انتخابگری او را تشویق میکند.
۱۰. دستورات را محدود کنید.
اگر هر تعامل با کودک دستوری باشد، همکاری کاهش مییابد. لحظات محبتآمیز و مفرح را افزایش دهید و دستورات را به موارد ضروری محدود کنید.
مثال: به جای اینکه کل روز با «برو این کارو کن، بیا اون کارو کن» پر شود، فقط روی کارهای ضروری تمرکز کنید و باقی تعاملات را محبتآمیز و بازیگوش نگه دارید.
۱۱. با بازی و شوخطبعی همکاری او را جلب کنید.
شوخطبعی ما را با دنیای بچهها پیوند میزند، دنیایی که برای آنها ارجحیت دارد. میتوانید از عروسک دستی یا بازیهای کوتاه برای دعوت کودک به همکاری استفاده کنید. لحن شما هم میتواند بازیگوش و مهربان باشد تا پیام بدون فشار منتقل شود.
مثال: «دوست دارم وقتی چشامو باز میکنم بچهای اینجا باشه که کفشهاشو پوشیده! اون وقت از خوشحالی بالا و پایین میپرم!»
خلاصه:
برای اینکه فرزندتان واقعاً گوش دهد و همکاری کند، ابتدا توجه و ارتباط ایجاد کنید، پیامهایتان کوتاه و واضح باشد، فرصت انتخاب بدهید و با آرامش و بازیگوشی مسیر همکاری را هموار کنید.
امروز یک لحظه کوتاه اختصاص بدهید و قبل از گفتن هر چیزی، ابتدا با فرزندتان ارتباط برقرار کنید. ببینید چقدر راحتتر به شما گوش میدهد!
شما چه تکنیکی برای اینکه فرزندتان گوش دهد امتحان کردهاید؟ در کامنتها بنویسید.
دیدگاهتان را بنویسید