چطور اضطراب جدایی کودکان را مدیریت کنیم؟
شاید شما هم تجربه کرده باشید: صبح که میخواهید کودکتان را به مدرسه ببرید، ناگهان میگوید دلش درد میکند، مدام به دستشویی میرود یا با گریه و چسبندگی حاضر نیست جدا شود. خیلی از والدین اینجا بین دو سؤال گیر میکنند:
«واقعاً حالش بده؟ یا فقط بهانه میگیره که مدرسه نره؟»
واقعیت این است که بیشتر اوقات پای اضطراب در میان است. اضطراب برای کودک، یک حس ناامنی عمیق است. فکری در ذهنش میچرخد که میگوید: «نکنه اتفاق بدی بیفته؟ نکنه مامان و بابا دیگه برنگردن؟ نکنه تو این محیط جدید تنها بمونم؟» همین افکار باعث میشوند بدن هم واکنش نشان دهد؛ دلدرد، لرزش دست، عرق سرد یا حتی پرخاشگری.
دلبستگی یا وابستگی؛ تفاوتی مهم
در سالهای اول زندگی، کودک به مراقب اصلیاش تکیه میکند و کمکم یاد میگیرد که دنیا جای امنی است. اگر والد یا مراقب بتواند همزمان حضور امن و فرصت استقلال بدهد، مثلاً اجازه بازی با همسالان، تجربه در مهد یا کارگاههای مادر و کودک، رابطهای سالم به نام دلبستگی ایمن شکل میگیرد.
اما اگر والد خودش نگران باشد، مدام کودک را کنترل کند یا اجازه فاصله ندهد، این رابطه به وابستگی اضطرابی تبدیل میشود. در این حالت کودک به سختی جدا میشود و اضطراب جدایی پررنگتر میگردد.
چه وقت اضطراب جدایی طبیعی است؟
در بعضی سنها، مثل هشتماهگی، هجدهماهگی یا آغاز پیشدبستانی، اضطراب جدایی امری طبیعی است. کودک در این دورهها بین استقلال و نیاز به حضور والد در نوسان است. در واقع اضطراب در این سنین فرصت می دهد کودک دنیا را محک بزند که ایا امن هست یا خیر. و در این میان پاسخی که از محیط و مراقب می گیرد خیلی تاثیرگذار خواهد بود.
یادمان باشد وقتی اضطراب باعث شود کودک نتواند کارهای روزانهاش را انجام دهد، مثل رفتن به مدرسه یا ارتباط با همسالان، دیگر نشانهی یک اختلال است و نیاز به توجه ویژه و گاهی مداخله تخصصی دارد.
نشانههای بهبود
گاهی پیش میاد که والدین احساس می کنند با تمام مداخلاتی که کردند، در میزان اضطراب کودک تغییری اتفاق نیفتاده است. فراموش نکنیم تغییرات قرار نیست یکشبه اتفاق بیفتند. پیشرفت را باید در قدمهای کوچکی که در ذیل آمده جستجو کرد:
- چسبندگی کودک کوتاهتر شده است.
- کمتر سراغ شما را در مدرسه میگیرد.
- واکنشهایش نسبت به قبل ملایمتر شدهاند.
همین نشانههای کوچک خبر از مسیر درست میدهند.
چطور میتوانیم به کودک کمک کنیم؟
راهکارها پیچیده نیستند، اما نیاز به ثبات و صبوری والد و مربی دارند:
- محیطهای متنوع برای تمرین جدایی: پارک، خانهی بازی یا کارگاه مادر و کودک. حتی تماشا کردن دیگران هم مفید است.
- زمان اختصاصی با والدین: لحظاتی که فقط برای کودک است، پر از توجه و بدون حواسپرتی.
- همدلی با احساسات: به جای توضیح زیاد، شنیدن و درک کردن.
- روتین و ثبات: تکرارهای پیشبینیپذیر برای کودک مثل یک لنگر آرامش عمل میکند.
- اطمینان والد: وقتی والد مطمئن است که این مسیر قابل عبور است، این حس آرامش به کودک منتقل میشود.
چرا در جمعهای آشنا هم مضطرب میشود؟
گاهی حتی در خانهی اقوام یا جمعهای خانوادگی هم کودک به شما میچسبد. علتش میتواند نداشتن مهارت ارتباطی، تجربه نکردن محیطهای مشابه یا حتی اضطراب پنهان والد باشد. گاهی هم والد با مداخلهی زیاد، به جای کودک حرف زدن یا او را به زور به سمت بچهها هل دادن، ناخواسته اضطراب را بیشتر میکند.
جمعبندی
هیچ تغییری کوچک نیست؛ هر نشانهای از رشد کودک یعنی شما و او در مسیر درستی هستید. اضطراب جدایی همیشه به معنی مشکل جدی نیست، اما اگر جلوی رشد و تجربههای کودک را بگیرد، باید جدی گرفته شود.
کلید اصلی در دست والدین است: ثبات، همدلی و اعتماد. تغییرات کوچک را ببینید، صبور باشید و بدانید که کودکتان قدمبهقدم به سمت استقلال حرکت خواهد کرد.
دعوت به عمل
امروز فقط به یک تغییر کوچک توجه کنید؛ شاید زمان دلدرد صبحگاهی فرزندتان کوتاهتر شده باشد. همین تغییرات کوچک، قدمهای بزرگ استقلالاند.
دیدگاهتان را بنویسید